دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت
نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت
� دلداده اش را � با او چنین گفته بود :
� اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای
یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد �
و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست
دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد :
� بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام �
دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت :
� این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ �
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست
دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
� پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .�
دوستان خوبم :
هستند کسانی که فقط به آن اندازه که به شما احتیاج دارند
به شما احترام میگذارند ، و چه سخت است . . .
باخت زندگی ، باخت عشق . . .
به خاطر . . . ؟
HARF ZIAD MIZANAN HAM DOKHTARA HAM PESARA
shenide budam vali bazam jalebbud vali hich pesari inkaro nemikone to in zaman
ghashang bud vali tekrarie.ziyad shenidamesh!!!!!!!
pesara omran age inkaro bokonan delet khoshe
با خوندن داستانت : دلم لرزید
متاثر شدم اما یادم افتاد که داستانه ، پس باید عبرت گرفت
موفق باشی
این هم خلاصه ای از نظریات افلاطون در مورد عشق
داستان عاشقانه بسیار زیبا و گریه آور � ارزش عشق �
داستان عاشقانه000بخون ضرر نمیکنی.!؟
وبلاگ من دوباره شروع به کارکرد.............
جون من بیاد تو سایت منو جونه من عضوش بشیدو جونه من به دیگران معرفیش کنیدو جون من.....
نمیدونم چی بگم ...... بخونی میفهمیولی حتما بخون
ده راه برای جلوگیری از ازدواج...؟!؟
26741 بازدید
17 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
41 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian